پارت 2عشق جذاب من😈❤

nilofar zare · 11:39 1400/11/20

میراکلس♕

عشق جذاب من😈❤پارت 2

ادرین:« اوکی فقدر باید بزاریش رو بلند گو 
مرینت:« بده بده باش 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مرینت:« الو پرتقال 
الیا:« الو بلوبری کـــــدومــــ گــــــوریـــــ هــــــســــتــــیـــ ســــهـ ســــــا عـــــتـــ جـــــوابــــ نــــمـــیــدیـــــ

مرینت:« آیییییی گوشمم اروم تر مشنگ گوشیم پیدا نمیکردم 
الیا:« خوب  
مرینت؛:« خب انتر چی کارم داشتی

الیا:«  بیا با بچه ها بریم گشت و گذار 
مرینت:« پسر خاله خرم اومد چجور بیام 

الیا:« خوب با خودت بیا رش منم مبخوام پسر خالم نینو بیارم. بیارم 

مرینت:« اوکی  

الیا:« م..
مرینت:« تا اومد حرف بزنه قطش کردم 😈😅😅

الیا در ان سوی خانه خودش

الیا:« مـــــــــــــریـــــــــــــــنـــــــــــــــتـــــــــــ.مـــــیـــــکـــــشــــمـــــتــــــــ
😂
ادرین:« من خر هستم ها 

مرینت:« پس چی هستی خری دیگه 

ادرین:« اها پس  نمیری 
مرینت:« مقرم خوبشم میرم
ادرین:« نوچ نوچ نمیشه  مامانت گفته بیام مراقبت باشم پس جایی نمیریم 

مرینت:« ادریننن عزیزمممم خوشگلمممم ببخشیددد. 

ادرین:« باز از این روش استفاده کرد هر موقع اتجام میده نمیتونم نه بگم 
ادرین:« اوکی 😓

مرینت:« یو هو بردمممم*

(من:« بچه ها این علامت یعنی داره داخل ذهنش حرف میزنه این علامت(*))
مرینت:« برو اماده شو منم برم لباسم بپوشم 

ادرین:« لباس پوشیدم رفتیم با یه دوست مرینت  اسمش کلارا بود با الیا ملودی خودمون 

کلارا:« مریی

مرینت:« چیه 

کلارا:« ترو خدا بیا بریم بستنی بخوریم 

مرینت:«من پول ندارم به الیا بگو 

کلارا:« خسیس 

الیا:« نوچ نوچ باید مری بخر

مرینت:«خودت بخر پرتقال.
الیا:« اوکی مرینت جون میخواهی به مدیر مدرسه بگم

مرینت:« حالا که یادم میاد منم بستنی میخوام بریم بستی خوری 
ادرین:« چقدر فضولن اینا 😂

نینو:« اره داداش همینجوری هستن دو رپز که پیششون باشی هم زنده میشی از خنده هم دیونع میشی از کاراشون 😂😓

مرینت:« بچه ها بیاین فردا بریم کوه 

الیا:« فکر عالی هست  
کلارا:« اوکی خوب بریم 

مرینت:« ادرین.نینو شما هم میاین فردا بریم کوه ما موافقت کردیم
ادرین:« اره منم میامد
نینو:« منم میام
     

بچه ها 2تا نظر لطفا نظر بدین خواهش میکنم 
🤩✨❤