عشق جذاب من پارت3😈❤

nilofar zare · 10:54 1400/11/24

.

عشق جذاب من😈❤پارت3

مرینت:« ادرین.نینو شما هم میاین فردا بریم کوه ما موافقت کردیم
ادرین:« اره منم میامد
نینو:« منم میام

کلارا:«  همه موافقت کردن داشتیم میرفتیم که یه پسر خورد به من وسایل های تو دستم افتاد 

مرینت:« اوو اوو وسایلش افتادد الیااا

الیاا:«وایسا وایسا اونا دکه

مرینت:«بدو

الیا:« سریع رفتم تنقلات گرفتم من مری

مرینت:« من الی داریم تنقلات میخوریم الی الان شروع میشه یک

الیا:«دو 

ادرین:«یک لحظه استوپ چی چی شروع میشه برا چی خوراکی گرفتین چرا انقدر مشتاقین

مرینت:«نمیدونی چه فیلم سینمایی خوبی هست الان کلارا منفجر میشه چون داخل پلاستیکش

الیا:« چون کیک برا خودش گرفته بود روی کیکاش هم کراش دیگه یه بلایی سرش هم بیاد خدا اون طرف بیامرز

مرینت:«اینارو ول کنید ادرین بیا یکم بخور نگاه کن فقدر

الیا:«بیا نینو بخور ببین 

مرینت:«یکک

الیا:«دوو

ادرین و نینو هم زمان:«.سهههه

کلارا:«جییـــــــــــــــغغغــــــــ کیـــــــــــکـــــمــــــخانهه


بنده خدا:«[همون که خورد قد کلارا کیکش افتاد]
بنده خدا:« خانم ببخشید 

از زبان نویسنده یعنی من:«😁 کلارا استین دستاش زد بالا کتش در اورد دذد مری بگیره موهاش با کش برد بالا اخماش کرد تو هم وَََََّ  شروععععع موهای بنده خدا گرفت کشید با حرکات رزمیش زد کمر بنده خدا شکوند وَ یک ضربه ای بهش زد که بیهوش شد   خانم کلارا کتش پوشید استیناشم اورد پایین اخماشم باز کرد با خنده دندون نما 😁به مرده نگاه کرد وَ گفت خیلی زدمش نه 

ادرین:« کشتیش 
نینو:« خواهرم زدی داغونش کردی 

کلارا همچناب با لبخند دندون نما😁 مخلصتونم 

مرینت:« تموم شد 😂

الیا:« بریم خونه دیگه 🤣

مرینت:« نینو الیا رفتن کلارا هم از اون طرف رفت من ادرین هم دا یم میریم خانهه


2نظر کافیهه😘😘💋💋💋 تا پارت بعدیییی